خواهم ز سوز دل به سوگ جان نشینم، در بستر تب با غم جانان نشینم، اندوه را با غمگنان در دل نشانم، افسوس را با همگنان بر خوان نشینم، پیمانه در کف گیرم از خونابهی دل، با یاد سرمستان هم پیمان نشینم؛ رفتند یاران، چابک سواران، دشمن شکاران، آن حقگذاران، شد کاروان عشق و بر جا مانده ام من، رفتند همراهان و تنها مانده ام من.